کد مطلب:35551 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

عمرو بن عاص











«لیمنعنی من اللعب ذكر الموت»

یاد مرگ مرا از بازی بازمی دارد.

«عمرو بن عاص» همیشه با «علی» (ع) دشمنی می كرد و با دروغ بستن به آن حضرت می كوشید، محبت او را از دلها بیرون كند. از جمله چیزهایی كه «عمرو بن عاص» به مردم شام می گفت اینكه: چون «علی» بسیار مزاح و شوخی می كند، در اصلاح امور چندان كوششی ندارد، بنابراین ما او را پیشوای خود قرار ندادیم.


مرا زاده ی «نابغه» بدمرام
شمردست مزاح بر اهل شام


بسنجیده كوه كلان را به كاه
شمرده سبك نامم از اشتباه


چنین گفته، باب حسین و حسن
به بازیچه دانسته دیر كهن


چه نیكو شناسد كه گفت دروغ
بود ننگ و زین رو بود بی فروغ


بود عمرو بن عاص بی شرم و پست
نه بر عهد و پیمان بود پای بست


بداندیش و بدكاره و بی فروغ
قسم خورده و بازگوید دروغ


چو قصاب، پرورده او را نخست
نباید از او حاجت خویش جست


بس اصرار ورزد به وقت نیاز
چو حاجت از او خواستی شد به ناز


به هنگام هنگامه مردیست سست
نه فرماندهی را شناسد درست


نه جنگیست تا پاس دارد سپاه
نه مومن كه بشناسد آیین و راه


نه سرباز باشد كه خود بر كفن
همی بسته شمشیر دشمن شكن


چو در چنگ دشمن نداند مفر
نشیمنگه خویش سازد سپر


بدین ننگ این نامراد كثیف
رهانید جان را ز چنگ حریف


دروغست و داند كه نیرنگ اوست
علی (ع) نیست مزاح و بازیچه دوست

[صفحه 267]

علی هست پیوسته بر یاد مرگ
از این رو در اندیشه ی ساز و برگ


به بازی كسی شد سزاوارتر
كه بر راه باطل بود ره سپر


همی با معاویه بیعت كند
سزد با حقیقت عداوت كند


نهد پای بر آیت آسمان
كه تا كاخ عالی كند در جهان


بود عمرو بن عاص ننگین و پست
كه حكم حكومت گرفته به دست


گرفت از معاویه فرمان مصر
كه شد بیعتش نیز تاوان مصر


به بیعت نجستند از ما چنین
نه ما از كسی جسته این سان یقین

[صفحه 268]


صفحه 267، 268.